18 ماهگی دخترم البته با تاخیرررررررررر
دختر گلم 26 بهمن شما 18 ماهه شدی و برای اخرین بار تو این سالهای اخیر رفتیم برای واکسن . تا وارد شدی و اول قد و وزنت رو گرفتن خطر رو احساس کردی و شروع کردی گریه کرن و بعدم هم واسه واکسن من و وبابا پاهات رو گرفتیم و شما همچنان جیغ میزدی و بلافاصله بعد واکسن شروع کردی دستور دادن و میگفتی تا تا یعنی بریم پارک و ماهم شما بردیم پارک و تاب و سرسره بازی کردی .
شب تولد پسرعموت بود ورفتیم . اولش کلی خوشحال بودی و با بادکنک ها بازی کردی و بعد از یه ساعت دردت شروع شد و مدام گریه میکردی تا مجبور شدیم زودتر بریم خونه . تا ساعت 3 صبح گریه میکردی و من و بابا شما تو پتو گذاشته بودیم و تاب میدادیم . فقط اینطوری ساکت میشدی و بعدم تا دو روز درد داشتی و تب
کلی دختر خانم و عاقلی شدی و دختر خیلی حرف گوش کنی هستی . البته شیطونی های خودت رو هم داری . و باید بگم هر جا میریم همه رو عاشق خودت میکنی
این عکس مال قبل از واکسن زدنته
قبل از حمام
حمام
بعد از حمام
آندیا در صف انتظار برای تاب خوردن
دیگه موهات اینقدر بلند شده که بافته میشه
تماشای یه روز برفی از پشت پنجره
از این مجسمه هم خیلی میترسی یه انگشت بهش میزنی و فورا الفراررررررررر
ضمنا دندونات هم به 8 تا رسیدن . 6 تا بالا 2 تا پایین . چقدرم قرینه
5 دی دو تا دندونای جانبی بالات جوونه زدن و 5 بهمن هم دو تا دندون آسیاب بالا جوونه زدن . این وسط جای نیش هات خالیه